در باب خود شناسی باید گفت که در علوم انسانی از منظر این حقیر ۴ علم مورد توجه هستند : ۱- روانشناسی ۲- فلسفه ۳- ادیان . ۴- فلسفه اسلامی و غرب در باب توجه به خویشتن باید گفت که از منظر یونگ سایه اسب سوار همان جنبه های پنها ن در شخصیت آدمی اند . در اسلام هم داریم که امام زمان همراه با اسب خواهد آمد . امام زمان را گویند که با عومی خودش کینه داشته و بدنبال انتقام پدرش بوده است . او در خانه ادرس نبی زندگی خواهد کرد . او چهار مسجد را در کوفه خراب می کند و کنگره های مساجد را تخریب می کند . او بزرگراهها را وسیع می کند و پنجره های رو به خیابان را میبندد . او فاضلاب ها را قطع می کند و آنها را از اینکه به راههای عمومی وارد شوند جمع می کند ( طرح اگو مشهد )  . در باب خود شناسی همین نکته را باید گفت که ناخود آگاه را با خورشید یکی گرفته اند و خود آگاه را با ماه یکی می دانند . گویند سهروردی در طول روز ساعتها به خورشید می نگریسته است . در عرافن کاستاندا ما با موارد مشابه ای روبرو هستیم که برخی مطالب عرفان در آن وجود دارد انکه از خورشید فیض می گیرد و لی نهایت عرفان کاستاندا این است که خود را به شکل حیوانات وحشی همانند گرگ و... در آورد که به سحر منجر میشود و اینکه عیسای مسیح آنها تبدیل به سانتا مورتا یعنی چهره دهشتناکی از مرگ را در حال پرستش هستند آنها به بیراهه رفته اند و خدای آنها ناشی از ترس و هراس از مرگ می باشد چهره یک مسیح زشت . در عرفان ابن عربی ما با خیال متصل که همان ناخود گاه است و خیال منفصل که همان خود اگاه است روبرو هستیم . در فلسفه اسپینوزا هم به نوعی آزادگی می رسیم که شروع آن با اسپینوزا فیلسوف قرن ۱۷ می باشد . دکارت و کانت هم از کسانی اند که در این باب زحمات فراوان کشیده اند . ناخود اگاه و خود اگاه و خوشید و ماه و خیال متصل و منفصل و آتمن و برهمن و یین و یانگ و تمامی تضادها وحدت و کثرت در آخرین رویای یونگ که همان رسیدن به وحدت است پایان میابد . و وحدت همان اسلام خدای محمد است .و در کیماگری ۳ مرحله وجود دارد :۱- سیاهی .۲- سپیدی . ۳- سرخی . جالب است بدانید که ستاره یهود زحل است و آِن ستاره سیاه است و تمامی حیوانات و حشرات موذی و اینکه جالب است بدانید در زمان موسی قومش دچار عذابهای گوناگونی شدند . ( ۱- ملخ ها . ۲- وزغ ها ۳- تبدیل مایعات به خون و ...) و ستاره مسیحیت را عطارد خوانده اند که همان مسیح است و شاید آسمان چهارم همان باشد . شمال غربی قیام می کند دارای نور کمی است و انقلاب ایجاد می شود و بعد از آن  جنوب غربی راه او را ادامه می دهد . و انقلاب خواهد شد ( انقلاب جهان عرب اردن یمن مصر و...) باید گفت که روحی به این جهان خواهد آمد و فرهنگی جدید غالب خواهد شد از منظر حقیر آن روح همان روح مسیح و امام حسین می باشد و هم اینک امام حسین را پادشاه دنیا می بینم . در باب ضد مسیح هم باید گفت که دجال را :۱- لوتر و ادامه دهنده راه لوتر یعنی هیتلر گفته اند . ۲- نرون پادشآّهي که مادر خود را کشت . و 3- محمد که پیامبر اسلام است و . و در پایان باید گفت که این حقیر در مکاشفه ای هیتلر را دیده ام و می پندارم که او همان ضد مسیح و دجال خواهد بود .                             علی محمدی سروش .